گریزاگریز گریزاگریز گریز بسرعت فرار بدون مکث: ستیزنده از تیغ سیماب ریز چو سیماب کرده گریزا گریز. (نظامی) فرهنگ لغت هوشیار
گریزاگریز گریزاگریز گریز پی در پی. گریز به شتاب و بدون درنگ: با کفش این چشمۀ سیماب ریز خوانده چو سیماب گریزاگریز. نظامی. ستیزنده از تیغ سیماب ریز چو سیماب کرده گریزاگریز. نظامی لغت نامه دهخدا