جدول جو
جدول جو

معنی گرامی قدر

گرامی قدر
بزرگ قدر، بلندپایه، ارجمند
تصویری از گرامی قدر
تصویر گرامی قدر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرامی قدر

گرامی شدن

گرامی شدن
عزیز شدن محبوب گشتن: ببانگ خوش گرامی شد سوی مردم هزار آوا وزان خواراست زاغ ایدون که خوش و خوب نسراید. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

گرامی شدن

گرامی شدن
محبوب شدن. عزیز شدن. مورد علاقه واقع گشتن:
به بانگ خوش گرامی شد سوی مردم هزارآوا
وز آن خوار است زاغ ایدون که خوش و خوب نسراید.
ناصرخسرو.
تاک رز از انگور شد گرامی
وزبی هنری ماند بید رسوا.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

گران قدر

گران قدر
گرانپایه ارجمند گران پایه عالی قدر ارجمند: گران قدران نیامیزند صائب با سبک مغزان ببرگ کاه کی آهن ربا مایل تواند شد ک (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار