جدول جو
جدول جو

معنی گازرکاری

گازرکاری
گازری کردن، شغل و عمل گازر
تصویری از گازرکاری
تصویر گازرکاری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گازرکاری

گازرکاری

گازرکاری
شغل و عمل گازر رخت شویی: گازر کاری صفت آب شد رنگرزی پیشه مهتاب شد، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

گازرکاری

گازرکاری
شغل گازر. کار گازر:
گازرکاری صفت آب شد
رنگرزی پیشۀ مهتاب شد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

سازشکاری

سازشکاری
عمل سازشکار. سازشکاربودن. سازش کردن. اهل سازش بودن. رجوع به سازش و سازشکار شود
لغت نامه دهخدا

گزافکاری

گزافکاری
افراط. مبالغه. اسراف:
زین پیشترم گزافکاری
در سینه چنان نشاند خاری.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گازرخانی

گازرخانی
دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 21 هزارگزی شمال باختر کامیاران. کوهستانی، سردسیر، دارای 205 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا