دریا یا معظم آن. (اقرب الموارد) ، عدد بسیار یا معظم آن. (منتهی الارب) ، گویند سید قماقم، برای کثرت خیر او. (اقرب الموارد). سید قماقم، مهتر باخیر. (منتهی الارب)
جَمعِ واژۀ قمقام. بزرگ بسیارعطا. (اقرب الموارد) : و بمظاهرت قماقم قوم... از قم اقامه رسم معارضت کرد. (درۀ نادره چ شهیدی ص 714) ، روزهایی است از آخر ایلول به اندازۀ ماه های سال که چنانکه گویند از آنها بحالت هوای هر ماهی از ماههای سال آینده استدلال کنند. (اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ قُمقُم و آن آوندی است. (آنندراج). رجوع به قمقم شود
منزلت، رتبه، پایه، جایگاه جای اقامت در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا