معنی شلوغی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شلوغی
شلوغی
- شلوغی
- جار و جنجال. هیاهو. آشوب. هرج و مرج. بی نظمی. شورش و بلوا. (یادداشت مؤلف) ، ازدحام. (فرهنگ فارسی معین) (فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
ملوغی
- ملوغی
- به لغت مراکش، بذله گوی. مسخره و شوخ. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شلوغ
- شلوغ
- پرازدحام، بی نظم و ترتیب، پرسر و صدا
شلوغ کردن: سر و صدا کردن، نظم و ترتیب جایی را برهم زدن، کنایه از جلوه دادن موضوعی بزرگ تر از آنچه هست، اغراق کردن
فرهنگ فارسی عمید