نوعی از سنگ سخت. (ناظم الاطباء) : گر ببیند عکس شمشیر تو در کوه اژدها از فزع پنهان شود درسنگ خارا چون کشف. عبدالواسع جبلی. سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد دلبر که در کف او موم است سنگ خارا. حافظ. رجوع به خارا شود، درشتی خوی، بخل. حرص. آز. (ناظم الاطباء)
نوعی از سنگ سخت است. (آنندراج). سنگی صلب و سخت. (ناظم الاطباء). سنگ خارا: این کعبه نور ایزد و آن سنگ خاره بود آن کعبه پور آذرو این کردگار کرد. خاقانی. ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت حوالۀ سر دشمن بسنگ خاره کنم. حافظ. در سینۀ دل ز نازکی بتوان دید مانندۀ سنگ خاره در آب زلال. حافظ
پرنده یست از راسته ماکیان که در صحاری لای بوته های گون و خارها لانه میسازد و دارای پرواز مقطع و کوتاه ولی سریع می باشد، پرهایش خاکستری تیره و قدش کوچکتر از کبک است. از دانه های بذور مختلف تغذیه میکند. محل زندگیش در آسیای مرکزی و غربی و آسیای صغیر است و در ایران بسیار فراوان بوده است و آنرا جهت استفاده از گوشتش شکار میکنند (متاسفانه به علت شکار بیرون از قاعده در ایران رو به انقراض است) باقرقره قطا سنگ خور سنگ خوار اسفهرود سفرود سنگین خوار
پرنده ای کوچک با پرهای سیاه و خاکستری که در صحرا لای بوته های خاردار لانه می سازد و آن را برای گوشتش شکار می کنند، سَنگخوٰاره، سَنگخوٰارَک، اِسفَرود، سَفرود، قَطات
سنگسار. (آنندراج) : سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی که دل و نیت او قصد عنای تو کند. منوچهری. برخلاف عادت اصحاب فیل است ای عجب بر سر مرغان کعبه سنگ باران آمده. خاقانی. سنگ باران امر لعنت باد بر زن نیک تا به بد چه رسد. خاقانی