جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سرمد

سرمد

سرمد
همیشه و دایم. (آنندراج) (منتهی الارب) (غیاث). پیوسته. (دهار). همیشه. (مهذب الاسماء) (السامی) :
چنو نه هست و نه بود و نه نیز خواهد بود
فراق او متواتر هوای او سرمد.
منجیک.
بس کس کو گیرد و نبخشد هرگز
بس کس کو گیرد و ببخشد سرمد.
منوچهری.
بقای سرمد در نیکنامی است بحق
به نیک نامی بادا بقای تو سرمد.
سوزنی.
مادرم کرد وقت نزع، دعا
که ترا بانگ و نام سرمد باد.
خاقانی.
، شب دراز. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ارمد

ارمد
خاکستری، چشم درد، نیک باریک خاکسترگون خاکستررنگ خاکستری، صاحب رمد کسی که چشم او درد کند با سرخی و آب ریزی چشم درد گرفته
فرهنگ لغت هوشیار

سامد

سامد
ناآگاه، خودپسند، بر آمده پستان بر آمده و پر شیر، سراینده سرود گوی، بازی کننده، پیوسته رونده شتر و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار