معنی دوران دم - فرهنگ فارسی عمید
معنی دوران دم
- دوران دم
- در علم زیست شناسی گردش خون
تصویر دوران دم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با دوران دم
کوران دپ
- کوران دپ
- دهی از دهستان بنت که در بخش نیک شهر شهرستان چاه بهار واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دوران زدن
- دوران زدن
- چرخ زدن. گردیدن. چرخیدن. گردش کردن. دور زدن. گشتن:
مردمان را کتخدایی در بدر افکنده است
همچو پرگار از برای جفت دوران می زنند.
اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دوراندر
- دوراندر
- عمیق. گود. ژرف. نَغَل. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی کتاب خانه نخجوانی) ، چاه عمیق. دورتک. دورفرود، کوزۀ فراخ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا