جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خانه روب

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خیابانها و کوچه ها را پاک کندمامور نظافت اماکن عمومی سپور
خاشه روب
فرهنگ لغت هوشیار

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خار و خاشاک را از زمین جارو می کرده، جاروکش
خاشه روب
فرهنگ فارسی عمید

خاشه روب

خاشه روب
کسی که خیابانها و محله ها را پاک می کند. سُپور. مأمور نظافت اماکن عمومی. جاروکش:
تو در پای پیلان بدی خاشه روب
گواره کشی پیشه با رنج و کوب.
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا

خانه روبی

خانه روبی
عمل خانه روفتن. عمل تمیز کردن خانه. رجوع به ’خانه روب’ شود
لغت نامه دهخدا

خانه روبه

خانه روبه
زبیل. خاکروبه. (ناظم الاطباء). آنچه از روفتن خانه از گرد و خاک و ریزه های طعام و جز آن گرد آید. خاکروبه. دم جارو. حواقه. کناسه. سفاره
لغت نامه دهخدا

خانه فروش

خانه فروش
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
فرهنگ لغت هوشیار

خانه فروش

خانه فروش
فروشندۀ خانه، فروختن و حراج اثاث خانه، کنایه از غارت، کنایه از تارک دنیا و راغب آخرت
خانه فروش
فرهنگ فارسی عمید

خانه خراب

خانه خراب
تهیدست، بدبخت، نوعی نفرین دال بر آرزوی بدبختی کسی، مقابل خانه آبادان
خانه خراب
فرهنگ فارسی معین