جدول جو
جدول جو

معنی چشم نهان

چشم نهان
بینش آگاهانه و توام با خرد، چشم بصیرت، برای مثال به چشم نهان، بین نهان جهان را / که چشم عیان بین نبیند نهان را (ناصرخسرو - ۱۰)
تصویری از چشم نهان
تصویر چشم نهان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چشم نهان

چشم نهان

چشم نهان
چشم باطن. دیدۀ دل. مقابل چشم عیان که چشم ظاهر باشد:
بچشم نهان، بین نهان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

چشم نهادن

چشم نهادن
به کسی یا چیزی چشم داشتن و منتظر بودن، نگاه کردن و مراقب بودن
چشم نهادن
فرهنگ فارسی عمید

چشم نهادن

چشم نهادن
مواظب و مراقب بودن. در اصطلاح عوام، پاییدن. وقوع امری یا حادثه ای را منتظر بودن: همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبار بر چاکری خشم گرفتی. (تاریخ بیهقی) ، دیده بکسی یا چیزی دوختن. رجوع به چشم نهاده شود
لغت نامه دهخدا