جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیش کوهه

پیش کوهه

پیش کوهه
برآمدگی جلو زین اسب قاچ زین قربوس زین به پیشکوهه زین بر نهاده... چو یوغ سوار گشته بر آن مرکبان رهوارم. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیش کوهه

پیش کوهه
قادمۀ سرج. قاچ زین. قربوس زین. برآمدگی جلوی زین اسب:
به پیشکوهۀ زین برنهاده... چو یوغ
سوار گشته بر آن مرکبان رهوارم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیش کوه

پیش کوه
نزدیک کوه و قرب دامنه آن، قسمت قدامی کوه ظن سوی کوه که برابر باشد مقابل پشت کوه
فرهنگ لغت هوشیار

پیش کوه

پیش کوه
مقابل پشت کوه. قسمت قدامی کوه. آن سوی کوه که برابر باشد، نزدیک کوه و در دامنۀ آن
لغت نامه دهخدا

پنج کوهه

پنج کوهه
سپاهی که پنج فوج داشته باشد و بعربی آنرا خمیس گویند: مقدمه قلب میمنه میسره و ساقه
فرهنگ لغت هوشیار