پوزش آوردن پوزش آوردن پوزش کردن: ز گفتار او پوزش آورد پیش بپیچید از آن بیهده رای خویش. فردوسی. ز دیدار تو شرم دارم همی بدین کرده ها پوزش آرم همی. اسدی. رجوع به پوزش شود لغت نامه دهخدا
نازش آوردن نازش آوردن ناز کردن: گر او نازش آرد من آرم نیاز مگر گردد از بنده خشنود باز. (نظامی) فرهنگ لغت هوشیار
پوزش کردن پوزش کردن عذرخواهی کردن، پوزش خواستن، برای مِثال هر آن کس که پوزش کند بر گناه / تو بِپْذیر و کین گذشته مخواه (فردوسی - ۶/۲۳۴) فرهنگ فارسی عمید