معنی پوزش آراستن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پوزش آراستن
- پوزش آراستن
- عذرخواهی کردن، پوزش خواستن
تصویر پوزش آراستن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پوزش آراستن
پوزش آراستن
- پوزش آراستن
- پوزش ساختن. پوزش کردن. پوزش گفتن:
بر زال زر پوزش آراستند
زبانها به لابه بپیراستند.
فردوسی.
ورجوع به پوزش شود
لغت نامه دهخدا
پوزش خواستن
- پوزش خواستن
- عذرخواهی کردن، برای مِثال سیاوش وُرا دید، بر پای خاست / بخندید بسیار و پوزش بخواست (فردوسی - ۲/۲۵۶)
فرهنگ فارسی عمید