جدول جو
جدول جو

معنی پنیربند

پنیربند
اویشک، گیاهی پوشیده از کرک، با برگ های بیضوی و گل های کوچک سفید و میوه ای قهوه ای رنگ به اندازۀ فندق که در طب قدیم به عنوان تب بر و دافع کرم به کار می رفته، پنیربند
تصویری از پنیربند
تصویر پنیربند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پنیربند

پای بند

پای بند
خلخال مقابل دستبند، دوال و بندی که بپای باز اسب و مانند آن بندند پایدام بند پا پاوند پابند، آنکه پای بسته و گرفتار است مبتلی مقید، با عیال بسیار. یا پای بند چیزی یا کسی بودن، بانچیز یا آنکس دلبستگی بسیار داشتن، یا پای بند عیال. مقید به عیال گرفتار اهل بیت
فرهنگ لغت هوشیار

پری بند

پری بند
آنکه تسخیر جن کند افسونگر جن گیر پری خوان پریسای پری افسا پری افسای، جمع پری بندان
فرهنگ لغت هوشیار

پری بند

پری بند
کسی که برای تسخیر جن و پری افسون بخواند، پَری اَفسا، پَری اَفسای، پَری خوٰان، پَریسا
پری بند
فرهنگ فارسی عمید

پای بند

پای بند
پابَند، ریسمانی که با آن پای حیوان یا اسیر یا مجرم را ببندند، پاوَند، پای بَند، چِدار
پای بند
فرهنگ فارسی عمید

پری بند

پری بند
مانند پری، افسونگر، جن گیر، پری سای، پری خوان، پری افسا
پری بند
فرهنگ فارسی معین

پری بند

پری بند
شخصی که تسخیر جن کرده باشد. افسونگر. جن گیر. پری خوان. پری سای. پری افسای. افسونگر:
پری بندان و زرّاقان نشسته
ز بهر ویس یکسر دلشکسته.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
چون پریداران درخت گل همی لرزد ز باد
چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند.
قطران
لغت نامه دهخدا

انجیربند

انجیربند
دهی است از بخش کنگان شهرستان بوشهر با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، خرما، تنباکو و پیاز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا