جدول جو
جدول جو

معنی بستو

بستو
سبو، کوزۀ سفالی، کوزۀ روغن، برای مثال چو گردون با دلم تا کی کنی حرب / به بستوی تهی می کن سرم چرب (نظامی۲ - ۲۷۵)
تصویری از بستو
تصویر بستو
فرهنگ فارسی عمید