معنی آب خفته - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آب خفته
آب خفته
آب خفته
آبی که در یکجا ایستاده و راکد باشد، آب جاری که جریان آن از تراکم آب یا همواری مجری محسوس نباشد، ژاله، برف، تگرگ، یخ، شیشه بلور، شمشیر (در غلاف)
فرهنگ لغت هوشیار
آب خفته
آب خفته
آب راکد، آب جاری که جریان آن از تراکم یا همواری مجری محسوس نباشد
لغت نامه دهخدا
آب رفتن
آب رفتن
جریان آب - رفتن آب، کوتاه شدن جامه تازه پس از شسته شدن آن، خارج شدن منی جاری شدن آب مرد، بی عزت شدن خوار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آب بسته
آب بسته
یخ برف تَگَرگ، قطره های باران که در اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم به صورت دانه های کوچک یخ می بارد، شَخکاسِه، یَخچِه، سَنگچِه، پَسَنگَک، پَسکَک، سَنگرَک، ژالِه، سَنگَک، شَهَنگانِه آب فسرده، آب خفته
فرهنگ فارسی عمید
آب رفتن
آب رفتن
کوتاه شدن پارچه یا لباس نو به واسطۀ شستن آن در آب
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.