جدول جو
جدول جو

معنی اهل بصیرت

اهل بصیرت
مردم زیرک، دانا و دوراندیش
تصویری از اهل بصیرت
تصویر اهل بصیرت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اهل بصیرت

اهل بصیرت

اهل بصیرت
دانا. صاحب نظر. (آنندراج). و رجوع به اهل شود
لغت نامه دهخدا

اهل صورت

اهل صورت
کسانی که به ظاهر اشخاص و اشیا می نگرند، ظاهربینان
اهل صورت
فرهنگ فارسی عمید

اهل بیت

اهل بیت
زه و زاد زاد و رود من زآفت زاد و رود غمناک - دل درتب گرم و دیده نمناک (تحفه العراقین خاقانی) پلو خوران (گویش گیلکی) ساکنان یک حانه افراد خانواده، خاندان پیغمبر خویشان پیغمبر: اگر خواهی که با حشمت زاهل البیت دین باشی بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی. (سنائی)، زن وفرزندشخص
فرهنگ لغت هوشیار

اهل بیت

اهل بیت
کسان خانه و ساکنان آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کسان خانه. مردم خانه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یک نفس را فدای اهل بیتی باید کرد. (کلیله و دمنه). و کدام خدمت در موازنۀ آن کرامت آید که در غیبت من بنده، اهل بیت را ارزانی فرموده است. (کلیله و دمنه). اهل بیت شیخ شادی آن شام تضرع بسیار کردند. (انیس الطالبین ص 105). من و اهل بیت من سر بر زمین نهادیم و تضرع و زاری کردیم. (انیس الطالبین ص 104).
لغت نامه دهخدا