جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اندک خور

اندک خور

اندک خور
اندک خوار. (فرهنگ فارسی معین). کم خور. کم خوراک:
هایل هیونی تیزدو، اندک خور و بسیاررو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن.
معزی (از سندبادنامه ص 57).
چون همااندک خور و کم شهوتم دانند و من
چون خروس دانه چین زانی و شهوت پرورم.
خاقانی.
من از تو بهمت، توانگر ترم
که تو بیش خواری من اندک خورم.
نظامی.
تعنت کنندش گر اندک خور است
که مالش مگر روزی دیگر است.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا

اندک خوری

اندک خوری
اندک خواری. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به اندک خواری شود
لغت نامه دهخدا

اندک خوار

اندک خوار
کم خوار. کم خور. (فرهنگ فارسی معین) ، زایل گردیدن ماده از جای خود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زایل گردیدن ازجای خود. (آنندراج) (از اقرب الموارد). یقال: اندمقت الماده. (از منتهی الارب) ، درآمدن صیاد در کازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا