معنی اخبث - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اخبث
اخبث
اخبث
خبیث تر. گنده تر. پلیدتر. (مهذب الاسماء). - امثال: اخبث من ثعلب. اخبث من ذیب الخمر. اخبث من ذیب الغضا. اخبث من ضب. و رجوع به مجمعالأمثال میدانی شود
لغت نامه دهخدا
اخباث
اخباث
یاران خبیث جمع کردن، با مردم خبیث همنشین شدن، خبث آموختن، پلید کردن
فرهنگ فارسی عمید
اخنث
اخنث
نعت تفضیلی از خَنَث. مخنث تر. - امثال: اَخنث من دَلال، و دلال مخنثی معروف است از مردم مدینه معاصر آل مروان. اخنث من طُوَیس. اخنث من مُصَفِّرِ اِستِه. اَخنث ُ من هیت. رجوع به مجمعالامثال میدانی شود
لغت نامه دهخدا
اخوث
اخوث
نعت است از خَوَث. نرم شکم. (مهذب الاسماء). فروهشته شکم. آویخته شکم. فراخ شکم. بزرگ شکم. مبتلا به امتلا و استرخای شکم.
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.