معنی ناگسل - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ناگسل
ناگسل
- ناگسل
- ناگسسته. ناگسیخته. نامنقطع. غیرمقطوع. ناگسلیده:
بر تو دوام نعمت حق ناگسسته باد
وز من دوام نعمت تو باد ناگسل.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
ناسل
- ناسل
- مسرع. (المنجد). شتابان. به شتاب رونده. ج، نُسَّل، پشم و یا پر افتاده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا