گران سرشت گران سرشت سست. کاهل. (از برهان) (از انجمن آرا). کاهل. تنبل. (از آنندراج) (از مجموعۀ مترادفات) ، مردم متکبر و صاحب وقار و تمکین. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) لغت نامه دهخدا
گردون سرشت گردون سرشت کنایه از مردم صاحب عجب و تکبر و با وقار و تمکین. (برهان) (آنندراج). متوقر. (انجمن آرا) ، کاهل. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) ، ناموافق. (برهان) (آنندراج) ، خون ریز. (انجمن آرا) ، دون نواز. (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی) لغت نامه دهخدا