معنی کناره جو کناره جو کناره گیر، آنکه دوری جوید، برای مثال با می به کنار جوی می باید بود / وز غصه کناره جوی می باید بود (حافظ - ۱۱۰۹) تصویر کناره جو فرهنگ فارسی عمید