معنی قوی بنیه - فرهنگ فارسی عمید
معنی قوی بنیه
- قوی بنیه
- دارای بدنی سالم و نیرومند
تصویر قوی بنیه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قوی بنیه
قوی پنجه
- قوی پنجه
- آهنین چنگال سست بازو به جهل میفکند پنجه با مرد آهنین چنگال آنکه دارای زور بازو است زور آور
فرهنگ لغت هوشیار
خوش بنیه
- خوش بنیه
- مقابل کم بنیه. قوی. آنکه مزاج سالم دارد. آنکه قدرت جسمی کافی دارد. قوی بنیه. با بنیۀ خوب. سالم با بهره از قدرت و نظم دستگاه جسمانی خوب
لغت نامه دهخدا