جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غرف

غرف

غرف
غُرفِه ها، اتاقکهای عرضه کالا در نمایشگاه، بالاخانه ها، جمعِ واژۀ غُرفِه
غرف
فرهنگ فارسی عمید

غرف

غرف
پوست پیرا از گیاهان، بریدن، پیراستن با گیاه پوست پیرا بید سرخ، گیاه پز گیاهی است پر خار که پیرامون چادر و جایگاه نهند که مردم و جانور نتوانند آمد، یز تر یز تازه، برگ درخت، اسپرم بیابانی، کنگر دشتی، شاه اسپرم رومی (اسطو خودوس)، جمع غرفه، برواره ها جمع غرفه غرفه ها براوره ها
فرهنگ لغت هوشیار

غرف

غرف
جَمعِ واژۀ غِرفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غِرفه شود
لغت نامه دهخدا

غرف

غرف
ج ِغُرفه. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (ترجمان علامۀ جرجانی). غُرَفات. غُرُفات. غُرفات. (اقرب الموارد) : لنبوئنهم من الجنه غرفاً. (قرآن 58/29).
تا روان پدر وجد ترا در فردوس
بود ایام به حور و به قصور و به غرف.
سوزنی.
کای عوانان بازگردید آن طرف
نیک نیکو بنگرید اندر غرف.
مولوی (مثنوی)
لغت نامه دهخدا

غرف

غرف
ظرف کوچک دسته داری که برای کشیدن آب به کار رود. قابلمه های کوچکی که از آهن فشرده سازند و در آنها به سربازان سوپ میدهند. (دزی ج 2 ص 207). یغلا. یغلاوی
لغت نامه دهخدا