معنی صاحب جاهی صاحب جاهی بلندمرتبگی، مقام صاحب جاه، برای مثال خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای / دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی (حافظ - ۹۷۴) تصویر صاحب جاهی فرهنگ فارسی عمید
صاحب جاهی صاحب جاهی مقام صاحب جاه: خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی. حافظ لغت نامه دهخدا
صاحب جاه صاحب جاه خداوند مقام و منصب. ارجمند: با من راه نشین خیز و سوی میکده آی تا ببینی که در آن حلقه چه صاحب جاهم. حافظ لغت نامه دهخدا
صاحب کلاهی صاحب کلاهی تاجداری، پادشاهی، برای مِثال جهان را بگیریم و شاهی کنیم / همه ساله صاحب کلاهی کنیم (نظامی۵ - ۹۶۴) فرهنگ فارسی عمید
صاحب رازی صاحب رازی لقب صاحب بن عباد است: تا سخن پرور بوی از صاحب رازی بهی چون سخاگستر بوی از حاتم طائی بری. سوزنی. رجوع به صاحب بن عباد شود لغت نامه دهخدا