معنی ستده
ستده
ستانده، گرفته، دریافت شده
تصویر ستده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ستده
ستده
ستده
گرفته اخذ شده دریافت شده
فرهنگ لغت هوشیار
ستده
ستده
گرفته و اخذ شده، دریافت شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ستوده
ستوده
ستایش شده
فرهنگ نامهای ایرانی
سوده
سوده
نام شهری در نزدیکی بغداد
فرهنگ نامهای ایرانی
ساده
ساده
ابتدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
ساده
ساده
بی نقش و نگار، قماش خالی از نقوش
فرهنگ لغت هوشیار
ستاه
ستاه
تار جامه، نیکویی پرده ایست از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
ستوده
ستوده
مدح شده تمجید شده ستایش شده جمع ستودگان
فرهنگ لغت هوشیار
ستره
ستره
پوشش و آنچه بدان خود را از چیزی بپوشند
فرهنگ لغت هوشیار