جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رفوکاری

رفوکاری

رفوکاری
عمل رفو کردن و شغل رفوگر. (ناظم الاطباء). به معنی رفو کردن. (آنندراج) :
مقام رفوکاریش در عراق
به یک جفت تار هنر گشته طاق.
ملاطغرا (در تعریف دوتار ازآنندراج).
رجوع به رفوگری شود
لغت نامه دهخدا

رفوکار

رفوکار
رفوگر. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ رازی). رجوع به رفوگر و رفوکاری شود
لغت نامه دهخدا

روکاری

روکاری
مقابل زیرکاری، مقابل توکاری در کشیدن سیم برق در دیوار، در اصطلاح بنایی و راهسازی، اعمال رویین بنایی یا راهی، مانند کاهگل و سفیدکاری و رنگ کردن در بنا، و سیمان و اسفالت کاری در راه و جاده سازی، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

رقمکاری

رقمکاری
علامتگذاری حروف، نویسندگی کتابت، محاسبه، حکاکی
رقمکاری
فرهنگ لغت هوشیار