جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دیوفش

دیوفش

دیوفش
دیومانند. دیوسار:
بدو گفت شاپور کای دیوفش
سرخویش در بندگی کرده کش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

دیوکش

دیوکش
کشندۀ کرم ابریشم، دیوه کش. صاحبان این انتساب در عمل آوردن ابریشم دست داشته اند و چنین معروف شده که خاندانی مشهور از علمای مروبوده اند. (از انساب سمعانی). رجوع به دیوه کش شود
لغت نامه دهخدا

دیوکش

دیوکش
کشندۀ دیو. آنکه دیو را بکشد.
- دیوکش راه،صعب العبور و سخت گذار:
دهد شاه را بنده مژده ز بخت
که بنوشتم این دیوکش راه سخت.
اسدی
لغت نامه دهخدا