معنی خوش طینت - فرهنگ فارسی عمید
معنی خوش طینت
- خوش طینت
- نیکوسرشت، خوش خو، خوش خلق
تصویر خوش طینت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خوش طینت
خوش طینت
- خوش طینت
- نیک نهاد. نیکونهاد. (یادداشت مؤلف). خوب سرشت. پاک نهاد
لغت نامه دهخدا
خوش طینتی
- خوش طینتی
- پاک نهادی. والاگهری. خوب سیرتی. خوب سرشتی
لغت نامه دهخدا
خوش بینی
- خوش بینی
- بنظر نیک در جهان وجهانیان نگریستن مقابل بدبینی، اعتقاد باین که جهان پر از لطف و صفا و سعادت است مقابل بد بینی
فرهنگ لغت هوشیار