چندک زدن چندک زدن سرپا نشستن. چنباتمه نشستن. به چک نشستن. جلوس. قرفصاء. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
چوبک زدن چوبک زدن طبل زدن. نواختن طبل. نواختن چوب بر تخته. عمل پاسبانان شبگرد در بیدار ساختن پاسبانان با نواختن چوبی به چوب دیگر: ناهید زخمه زن گه چوبک زدن به شب چابک زن خراجی چوبک زنان اوست. خاقانی لغت نامه دهخدا