جدول جو
جدول جو

معنی چراغ سپهر

چراغ سپهر
کنایه از ماه یا آفتاب، چراغ آسمان برای مثال که چون بامدادان چراغ سپهر / جمال جهان را برافروخت چهر (نظامی۵ - ۷۸۵)
تصویری از چراغ سپهر
تصویر چراغ سپهر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چراغ سپهر

چراغ سپهر

چراغ سپهر
کنایه از آفتاب و ماه و ستارگان باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مجازاً آفتاب. چراغ آسمان و چراغ فلک. (فرهنگ نظام). آفتاب عالمتاب. مرادف چراغ آسمانی و چراغ جهانتاب و چراغ عالم افروز. (مجموعۀ مترادفات) :
که چون بامدادان چراغ سپهر
جمال جهان را برافروخت چهر.
نظامی (از آنندراج).
رجوع به چراغ آسمان و چراغ آسمانی و چراغ جهانتاب شود
لغت نامه دهخدا

چراغ سحر

چراغ سحر
چراغی که تا به هنگام سحر روشن است و با روشن شدن هوا خاموشش می کنند، هر چیز ناپایدار
کنایه از آفتاب، اُسطُرلاب چَهارُم، خایِه زَر، چَترِ روز، چَترِ زَرّین، طاووسِ فَلَک، چَترِ نور، طاووسِ مَشرِق خَرام، غَزالِه، گیتی پَروَر، چِراغِ روز، سِپَرِ آتَشین، طاسِ زَر، چَترِ زَر، خایِه زَرّین، طَرَف دارِ اَنجُم، طاووسِ آتَش پَر برای مِثال نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک / در [او] شرار چراغ سحرگاهان گیرد (حافظ - ۱۰۳۴)، ستارۀ سحری، ستارۀ صبح برای مِثال چشم شب از خواب چو بردوختند / چشم و چراغ سحر افروختند (نظامی۱ - ۲۸)
چراغ سحر
فرهنگ فارسی عمید

چراغ سحر

چراغ سحر
کنایه از آفتاب است. (برهان) (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء). مجازاً آفتاب. چراغ سحری. (فرهنگ نظام). چتر روزو چتر سحر و چتر زرین. (آنندراج). چراغ سحرگاه و چراغ سحرگهان. چراغ صبح، ستارۀ صبح را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مجازاً ستارۀ صبح. (فرهنگ نظام). ستارۀ سحری:
چشم شب از خواب چو بردوختند
چشم چراغ سحر افروختند.
نظامی.
سحر برد شخصی چراغش بسر
رمق دید از او چون چراغ سحر.
سعدی (بوستان).
رجوع به چراغ سحرگهان و چراغ سحری و چراغ صبح شود، چراغی که پیش از روشن شدن هوا روشن است و زود خاموشش میکنند، ازین جهت مجازاً در هر چیز ناپایدار استعمال میکنند. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

چراغ تپه

چراغ تپه
دهی است از دهستان احمدآبادبخش تکاب شهرستان مراغه که در 32هزارگزی شمال خاوری تکاب و 6هزارگزی راه ارابه رو نصرت آباد به تکاب واقعشده، کوهستانی و مالاریائی است و 611 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سارها، محصولش غلات، بادام، حبوبات و کرچک، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی و راهش مالرو است در دو محل بفاصله دو هزار متر بنام ’چراغ تپه بالا و پائین’ مشهور و سکنۀ ’چراغ تپۀ پائین’ 104 نفر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

چراغ پره

چراغ پره
قسمی پروانۀ سیاه با پرهای دراز دودی رنگ. نوعی حشره. پروانۀ چراغ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا