معنی جان گسل جان گسل آنچه باعث مرگ شود، کشنده، برای مثال کدام است گفت از شما شیردل / که آید سوی نیزۀ جان گسل (دقیقی - ۷۰) تصویر جان گسل فرهنگ فارسی عمید
جان آسا جان آسا دلپذیر، دل پسند، دلخواه، پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و به آن دل ببندد فرهنگ فارسی عمید
جان گزا جان گزا آنچه روح را بیازارد و به آن گزند برساند، گزندرساننده به جان، برای مِثال بیا ساقی آن شربت جان فزای / به من ده که دارم غمی جان گزای (نظامی۵ - ۷۸۵)، آسیب رساننده فرهنگ فارسی عمید
شان عسل شان عسل آشیانۀ زنبوران که در آن شهد و موم میباشد. (بهار عجم). و رجوع به شان شود لغت نامه دهخدا