جدول جو
جدول جو

معنی پرا کننده

پرا کننده
پریشان کننده، متفرق کننده
تصویری از پرا کننده
تصویر پرا کننده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرا کننده

پراکننده

پراکننده
اسم پراگنیدن پراگندن، پریشان کننده تار و مار کننده ولو کننده. یا پراگننده روشنایی. مفرق نور
فرهنگ لغت هوشیار

پراکننده

پراکننده
پریشان کننده. متفرق کننده. تار و مار کننده. وِلوکننده. وِلاوکننده
لغت نامه دهخدا

جدا کننده

جدا کننده
منفصل کننده سوا کننده، دور کننده، تمیز دهنده
جدا کننده
فرهنگ لغت هوشیار