جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بلخی

بلخی

بلخی
منسوب به بلخ. هر چیز که مربوط به بلخ باشد یا در بلخ ساخته شود، از مردم بلخ اهل بلخ. یا زبان بلخی. زبانی که مردم بلخ بدان تکلم کنند
فرهنگ لغت هوشیار

بلخی

بلخی
منسوب به بلخ. هر چیز که مربوط به بلخ باشد یادر بلخ ساخته شود. (فرهنگ فارسی معین) :
سخنت بلخی و معنیش گیر خوارزمی
ز بلخی آخر تفسیر این سخن دانی.
خاقانی.
به سیرکوبۀ رازی به دست حیدر رند
به گوپیازۀ بلخی به خوان جعفر باب.
خاقانی.
زاهدی در میان رندان بود
زان میان گفت شاهدی بلخی.
سعدی (گلستان).
- زبان بلخی، زبانی که مردم بلخ بدان تکلم کنند. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا

بلخی

بلخی
عبدالله بن احمد بن محمود کعبی بلخی خراسانی، مکنی به ابوالقاسم. از امامان معتزله در قرن سوم و چهارم هجری. رجوع به عبدالله (ابن احمد...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 4 ص 189، تاریخ بغداد ج 9 ص 384، المقریزی، وفیات الاعیان، لسان المیزان، سیرالنبلاء
احمد بن سهل بلخی، مکنی به ابوزید. از دانشمندان بزرگ اسلام در قرن سوم و چهارم هجری. رجوع به ابوزید بلخی و مآخذ ذیل شود:الاعلام زرکلی ج 1 ص 131، الفهرست ابن الندیم، معجم الادباء، حکماءالاسلام، لسان المیزان، الامتاع و المؤانسه
علی بن حسین (یا حسین) بن محمد بلخی، مشهور به برهان بلخی. از فقیهان بزرگ بخارا بوده است که بسال 548 هجری قمری درگذشته است. (از ریحانهالادب ج 1 ص 157). و رجوع به فوایدالبهیه ص 120 شود
عبدالله بن محمد بلخی، مکنی به ابوعلی، از محدثان بلخ در قرن سوم هجری. رجوع به عبدالله (ابن احمد...) و الاعلام زرکلی ج 4 ص 261 و تذکره الحفاظ ج 2 ص 233 شود
لغت نامه دهخدا

بلخم

بلخم
کفه ای باشد که از ابریشم یا از پشم ببافند و دو ریسمان بردو طرف آن بگذرانند و شاطران و شبانان بدان سنگ اندازند فلاخ سنگ اندازی
فرهنگ لغت هوشیار