جدول جو
جدول جو

معنی استرکنین

استرکنین
الکلوئیدی سفید رنگ، بی بو، تلخ و بسیار سمی و مهلک که مصرف دارویی دارد
تصویری از استرکنین
تصویر استرکنین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با استرکنین

استرکنین

استرکنین
فرانسوی کپزهر زهری است کشنده که از دو گیاه کچوله و پاپیته به دست می آید اندک آن در دارو سازی به کار می رود شبه قلیایی است بسیار سمی که از دو گیاه بنام کچوله و پاپیته استخراج میشود. در تداوی بمقدار کم مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار

استریکنین

استریکنین
فرانسوی کپزهر زهری است کشنده که از دو گیاه کچوله و پاپیته به دست می آید اندک آن در دارو سازی به کار می رود شبه قلیایی است بسیار سمی که از دو گیاه بنام کچوله و پاپیته استخراج میشود. در تداوی بمقدار کم مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار

استریکنین

استریکنین
از یونانی استروخنس، بمعنی جوزالقی، اذاراقی، مادۀ سمی که از پوست دانۀ اذاراقی (کوچوله، قاتل الکلب) گرفته میشود، جامۀ عزا پوشیدن
لغت نامه دهخدا

استرونتن

استرونتن
بلغت زند و پازند بمعنی بستن باشد که در مقابل گشودن است. (برهان) (مؤید الفضلاء) ، پنهان شدن. (منتهی الارب). نهان شدن. پنهان شدن ماه. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
لغت نامه دهخدا

استکنان

استکنان
پوشیده و در پرده گردیدن. (منتهی الارب). در پرده شدن. استتار. (زوزنی). نهفت گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). اکتنان. پوشیده شدن، در پی راه فراخ تر رفتن، فراخ شدن راه، کشته شدن. یقال: استلحم الرجل، یعنی کشته شد. (منتهی الارب) ، فراگرفتن دشمن کسی را در جنگ، گوشت خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
لغت نامه دهخدا

استرکی

استرکی
منزل استرکی، منزلی در نزدیکی مرغاب و سرخس. (حبیب السیر جزو3 از ج 3 ص 245)
لغت نامه دهخدا