معنی ازرق فام ازرق فام کبودرنگ، نیلگون، آسمانگون، برای مثال ساغر می بر کفم نه تا ز بر / برکشم این دلق ازرق فام را (حافظ - ۳۲) تصویر ازرق فام فرهنگ فارسی عمید
ازرق فام ازرق فام برنگ ازرق. کبودرنگ. نیلگون. آسمانگونی. آسمانجونی: ساغر می بر کفم نه تا ز بر برکشم این دلق ازرق فام را. حافظ لغت نامه دهخدا
ازرق شامی ازرق شامی شامی. یکی از سرداران لشکر عمر بن سعد در وقعۀ کربلا. - مثل ازرق شامی، با موئی زرد و چشمی آسمانگون. - لغت نامه دهخدا
ازرق چشم ازرق چشم که چشم کبود وزاغ دارد: و ایشان (مردم اندلس) مردانی اند سپیدپوست و ازرق چشم. (حدود العالم). و رجوع به ازرق شود لغت نامه دهخدا