معنی هم کردار - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم کردار
بد کردار
- بد کردار
- کسی که کار بد کند بدکار بد کنش بد عمل بد فعل مقابل نیک کردار
فرهنگ لغت هوشیار
بی کردار
- بی کردار
- مُرَکَّب اَز: بی + کردار، که کردار ندارد. بی عمل:
وگر گفتار بی کردار داری
چو زراندود دیناری بدیدار.
ناصرخسرو.
لغت نامه دهخدا
خط کردار
- خط کردار
- نامۀ اعمال، فرمان الهی. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا