معنی هراش هراش قی، استفراغ، غثیان، مراش، برای مثال از چه توبه نکند خواجه که هر جا که بود / قدحی می بخورد راست کند زود هراش (رودکی - ۵۲۴) تصویر هراش فرهنگ فارسی عمید
هراش هراش قی استفراغ شکوفه: (ازچه توبه نکند خواجه بهرجاکه بود (رود) قدحی می بخورد راست کند زود هراش) فرهنگ لغت هوشیار
هراش هراش قی و استفراغ وشکوفه. (برهان). قی باشد. (اسدی). قی باشد که مستان و بیماران کنند. (صحاح الفرس). هَرارش: از چه توبه نکند خواجه که هر جای رود قدحی می بنخورده کندش زود هراش. شهید بلخی لغت نامه دهخدا