معنی متعقب - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با متعقب
متعقب
- متعقب
- مؤاخذه کننده کسی را بر گناهی، دوباره پرسنده خبر را جهت شک، در تنگی یابنده پایان رای خود را، شکوخه خواهنده. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
متعرب
- متعرب
- تازی نما تازی مانند تازیگونه خود را به عرب مانند کننده جمع متعربین
فرهنگ لغت هوشیار