جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گونوکک

گلونوک

گلونوک
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 42هزارگزی شمال باختری بیرجند واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 56 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

گونکور

گونکور
ادموند لوئی. یکی از نویسندگان فرانسه وپیرو مکتب ناتورالیست است که در سال 1822م. در نانسی به دنیا آمد. داستانهای معروفی که نوشته است عبارتند از: ژرمینی، لاسرتو، رنه موپرین. این نویسنده در هنرهای قرن هیجدهم تحقیق کرده و روزنامۀ قابل توجهی نیز انتشار داده است و به سال 1896 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا

گونزاک

گونزاک
نام ملکۀ لهستان که از سال 1612 میلادی تا 1667 میلادی زندگی میکرده و همسر لاولیلاس هفتم بوده است
لغت نامه دهخدا

گوندوک

گوندوک
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد. واقع در 7هزارگزی شمال خاوری مشهد و شمال کشف رود. جلگه و هوای آن معتدل و گرم سیر و سکنۀ آن 81 تن است. آب آن از قنات تأمین میگردد. محصولاتش غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

کونیکک

کونیکک
ابوالملیح. (مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قنبره. قبره. چکاو. چکاوک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کونیکه، چکاوک و قبره شود
لغت نامه دهخدا

گونکی

گونکی
طایفه ای هستند از طوایف فارس که ییلاق آنها کوه خرمن کوه ضیمکان است و قشلاق آنها نواحی بلوک میمند می باشد و معیشت آنها از گوسفند است. (فارسنامۀ ناصری ص 332)
لغت نامه دهخدا

گوندک

گوندک
دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. واقع در 6 هزارگزی خاوری نجف آباد و 12هزارگزی جنوب شوسۀ بیجار به سنندج. تپه ماهور و هوای آن سردسیرو سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

گونچک

گونچک
دهی است از دهستان بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 12500 گزی باختری اهر و 200 گزی ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل مایل به گرمی است. سکنۀ آن 383 تن است. آب آن از رود خانه اهرچای تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گوروک

گوروک
یکی از ایلات کردستان مکری که مرکزشان بانه است، (از جغرافیای غرب ایران تألیف دُ مرگان ترجمه کاظم ودیعی ج 2 ص 24، 25 و 44)
لغت نامه دهخدا