دارای گوشت، سمین و فربه و تناور، (ناظم الاطباء)، بسیارگوشت، پرگوشت، گوشتالود، گوشتالو، - میوه (کدو، بادنجان) گوشت دار، که قسمت مأکول میان پوست و هستۀ آن نیک پر باشد
آنچه گوشه یا زاویه دارد، کنایه از سخن آمیخته به طعنه، کنایه از گوشه نشین، برای مِثال که از گوشه داران در این گوشه کیست / که بر ماتم آرزوها گریست (نظامی۵ - ۹۰۱)
آنچه دارای گوشه است زاویه دار، آمیخته بطعن و طنز کنایه آمیز، گوشه نشین منزوی: که از گوشه داران درین گوشه کیست ک که بر ماتم آرزو ها گریست ک (شرفنامه نظامی)
زاویه دار. (ناظم الاطباء). که گوشه دارد. که دارای گوشه است، کنایه آمیز. طعن آمیز. آمیخته به طعن و کنایه: حرفهای گوشه دار، گوشه نشین. منزوی. مقیم کنج عزلت: که از گوشه داران در این گوشه کیست که بر ماتم آرزوها گریست. نظامی (شرفنامه ص 318)