معنی گزاف کاری - فرهنگ فارسی عمید
معنی گزاف کاری
گزاف کاری
افراط، مبالغه، زیاده روی
تصویر گزاف کاری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گزاف کاری
گزافه کاری
گزافه کاری
گزافکاری. اسراف. تجاوز. بیهوده کاری. و رجوع به گزافکاری شود
لغت نامه دهخدا
گزاف کار
گزاف کار
آنکه در کاری افراط کند، افراط کار، افراط کننده
فرهنگ فارسی عمید
گزافکاری
گزافکاری
افراط. مبالغه. اسراف: زین پیشترم گزافکاری در سینه چنان نشاند خاری. نظامی
لغت نامه دهخدا
گزافه کار
گزافه کار
آنکه کارهای عبث کند بیهوده کار، مبالغه کننده مفرط: اندر دوید و مملکت او بغارتید با لشکری گزاف و سپاهی گزافه کار. (منوچهری)، اسراف کننده مسرف
فرهنگ لغت هوشیار
خلاف کاری
خلاف کاری
عمل گناهکار. عمل خاطی. عمل خلافکار، ضد سازگاری. (یادداشت بخط مؤلف) : بر وفق چنین خلاف کاری تسلیم به از ستیزه کاری. نظامی. چون داروی طبع سازگاریست مردن سبب خلاف کاریست. نظامی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.