جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گرده پز

گرده پز

گرده پز
کسی که نان گرد پزد: همان گرده نرم چون لیف خز کزو پخته شد گرده گرده پز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

گرده پز

گرده پز
آنکه نان گرد پزد. نان پز که نانهای او گرد باشد:
همان گردۀ نرم چون لیف خز
کز او پخته شد گردۀ گرده پز.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گنده پز

گنده پز
کسی که چیز های متعفن و پست پزد و فروشد (مانند شکنبه و روده) : اوستاد تمام گنده پزان، آنکه بد پزد
فرهنگ لغت هوشیار

خرده پز

خرده پز
نانوائی که نانهای خود را بتعداد معین پزد و به افراد فروشد. آنکه عمده پز نیست. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

گنده پز

گنده پز
آنکه چیزهای پست و متعفن پزد، چون شکنبه و روده و امثال آن، آنکه بد پزد:
اوستاد تمام گنده پزان.
شیخ بهائی.
- امثال:
هر گنده پزی را گنده خوری است. (از شاهد صادق) ، نظیر: هر گنده خوری را گنده پزی می باید. (از مجموعۀ امثال چ هند) (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1973).
رجوع به گنده پزی شود
لغت نامه دهخدا