به معنی بزرگ و صاحب و یگانه و پادشاه عالم و دنیا، چه کیهان به معنی دنیا و جهان و عالم، و خدیو به معنی پادشاه و صاحب و یگانه باشد، و این لفظ را به جز باری تعالی بر کسی دیگر اطلاق نکنند بر خلاف خدایگان. (برهان). پادشاه عالم. (انجمن آرا) (آنندراج) : تو گر چیره باشی بر این پنج دیو پدید آیدت راه کیهان خدیو. فردوسی. به بنده چه داده ست کیهان خدیو که از کار کوته کند دست دیو. فردوسی. خروشید کای پایمردان دیو بریده دل از کار کیهان خدیو. فردوسی. و رجوع به گیهان خدیو شود
پادشاه کیوان. خداوندگار کیوان. کنایه از خدای بزرگ و بلندمرتبه: رخان سیاوش چو خون شد ز شرم بیاراست مژگان به خوناب گرم چنین گفت بادل که از کار دیو مرا دور داراد کیوان خدیو. فردوسی
خدای کیهان. خدای جهان. خداوند عالم: چو نیکی نمایدْت کیهان خدای تو با هر کسی نیز نیکی نمای. فردوسی. چنین پنج هفته خروشان به پای همی بود در پیش کیهان خدای. فردوسی