معنی فلیو فلیو بیهوده، بی فایده، بیکاره، برای مثال تا به پای خویش باشند آمده / آن فلیوان جانب آتشکده (مولوی - ۲۷۷) بیهوده، بی فایده، بیکاره، برای مِثال تا به پای خویش باشند آمده / آن فلیوان جانب آتشکده (مولوی - ۲۷۷) تصویر فلیو فرهنگ فارسی عمید