معنی فرماندهی
فرماندهی
شغل و عمل فرمانده، حکومت
تصویر فرماندهی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فرماندهی
فرماندهی
فرماندهی
عمل و شغل فرمانده حکومت امارت امیری، ریاست واحدی از سربازان
فرهنگ لغت هوشیار
فرماندهی
فرماندهی
Captainship, Commandership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرماندهی
فرماندهی
capitânia, comando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرماندهی
فرماندهی
капитанство , командование
دیکشنری فارسی به روسی
فرماندهی
فرماندهی
Kapitänschaft, Kommando
دیکشنری فارسی به آلمانی
فرماندهی
فرماندهی
kapitaństwo, dowodzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
فرماندهی
فرماندهی
капітанство , командування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
فرماندهی
فرماندهی
capitanía, mando
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
فرماندهی
فرماندهی
capitainerie, commandement
دیکشنری فارسی به فرانسوی