جدول جو
جدول جو

معنی فرق داشتن

فرق داشتن
تفاوت داشتن، متفاوت بودن
تصویری از فرق داشتن
تصویر فرق داشتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرق داشتن

فرق داشتن

فرق داشتن
تفاوت داشتن. امتیاز داشتن چیزی از چیز دیگر. رجوع به فرق شود
لغت نامه دهخدا

فرا داشتن

فرا داشتن
بلند کردن و بر سر دست گرفتن، نگه داشتن، منصوب کردن، گماشتن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
فرا داشتن
فرهنگ فارسی عمید

فرا داشتن

فرا داشتن
بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگهداشتن: من آن شب درآن موضع حاضر بودم و شما را چراغ فرا می داشتم، نصب کردن گماشتن 0 یا گوش فرا داشتن 0 استماع کردن
فرهنگ لغت هوشیار

فرا داشتن

فرا داشتن
بر سر دست گرفتن، بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگه داشتن
فرا داشتن
فرهنگ فارسی معین

پره داشتن

پره داشتن
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار