جدول جو
جدول جو

معنی علی القطع

علی القطع
قطعاً، به طور قطع و یقین
تصویری از علی القطع
تصویر علی القطع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علی القطع

علی القطع

علی القطع
بی بریدن سد در سد قطعا یقینا بطونر بقطع حتما: علی القطع نپذیرم اقطاع شاهان من و ترک اقطاع و پس انقطاعی. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

علی القطع

علی القطع
بطور قطع. بیقین. مطمئناً. قطعاً. حتمی. بطور حتم:
روی دل از این شاهد بدمهر بگردان
کانجا که جمال است علی القطع وفا نیست.
اثیر اخسیکتی.
علی القطع نپذیرم اقطاع شاهان
من و ترک اقطاع و پس انقطاعی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

علی القله

علی القله
دست کم دست کم لااقل حداقل: اگر تو درخور هنت جهان خواهی گرفت ای شه، بجای هفت کشور هفتصد باشد علی القله. (فرخی)، بنا بر جمع قله
فرهنگ لغت هوشیار

علی القله

علی القله
اقلاً. دست کم. حداقل. لااقل:
اگر تو درخور همت جهان خواهی گرفت ای شه
بجای هفت کشورهفتصد باشد علی القله.
فرخی سیستانی.
، بنابر جمع قله. مربوط بجمع قله
لغت نامه دهخدا