معنی ظاهر کردن - فرهنگ فارسی عمید
معنی ظاهر کردن
- ظاهر کردن
- آشکار کردن، نمایان ساختن
تصویر ظاهر کردن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ظاهر کردن
ظاهر کردن
- ظاهر کردن
- آشکار کردن نمایان ساختن، پتا کنیدن آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تظاهر کردن
- تظاهر کردن
- آشکار شدنخود نمایی کردن، خود را بداشتن صفتی وانمود کردن، یکدیگر را یاری کردن، اجتماع کردن گروهی باشعارهای مخصوص برای وصول بهدفی
فرهنگ لغت هوشیار