جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شیرپنجه

میرپنجه

میرپنجه
میرپنج. امیرپنجه. (یادداشت مؤلف). رجوع به میرپنج شود
لغت نامه دهخدا

پیرپنبه

پیرپنبه
کسی که بغایت پیر شده باشد چنانکه در تمام بدن او موی سیاه نمانده باشد، علامتی که بر کنار مزرعه نصب کنند تا باعث وحشت طیور گردد مترس مترسک: در خانگاه باغ نه صادر نه واردست تا پیر پنبه گشت حریف گران برف. (کمال اسماعیل)
فرهنگ لغت هوشیار

شیرپنیر

شیرپنیر
گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، عَلَف پَنیر، عَلَف شیر، غالیون
نوعی پارچۀ نازک
شیرپنیر
فرهنگ فارسی عمید

پیرپنبه

پیرپنبه
آنکه از غایت پیری تمام موهایش سفید شده باشد، پیر سفیدموی، مترسک
پیرپنبه
فرهنگ فارسی عمید

امیرپنجه

امیرپنجه
منصبی دون امیرتومان. (یادداشت مؤلف). رجوع به میرپنج و امیرتومان شود
لغت نامه دهخدا

شهرپناه

شهرپناه
حصار. بارو و حصاری که دور شهر برای محافظت آن بنا کنند. (ناظم الاطباء). شهربند. (آنندراج) ، استحکاماتی که در اطراف حصار قلعه برپا نمایند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شش پنجه

شش پنجه
نام گیاهی دوایی. (ناظم الاطباء). نام دارویی است که آن را کَشنَه بر وزن دشنه می گویند. (برهان) (از آنندراج). رجوع به کشنه شود
لغت نامه دهخدا

شیرپنیر

شیرپنیر
قسمی نسیج ابریشمین که بیشتر در مازندران بافند. (یادداشت مؤلف) ، گیاهی از تیره روناس با ساقه های گستردۀ خشن و گلهای خرد سپید. و در آن شیره ای است که چون به شیر زنند شیر ببندد از اینرو بدین اسم نامیده شده است، و در مزارع گندم به بهار بسیار دیده می شود. (یادداشت مؤلف). از تیره روناسیان است با ساقه های گسترده و خشن و گلهای کوچک سفید. شیرابه اش را چون به شیر بزنند آنرا منعقد می سازد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 285). این گیاه دارای خواص آرام کننده و ضد تشنج و ضد اسکوربو می باشد. پمادی که با شیرۀ این گیاه تهیه شود در دفع خنازیر و سودا و دیگر بیماریهای جلدی توصیه شده است. گیاه مذکور در اکثر نقاط ایران و آسیای صغیر و اروپا می روید. غالیون. علف پنیر. علف ماست. علف شیر. خیشره. بقلهاللبن. عاقداللبن. یوغورت اوتی. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا